Posted on

اگر به خاطر داشته باشید، پیش از این در مقالی دیگر (با عنوان: در اینترنت هم بگو مرگ بر شاه) به تورق کتب جامعه شناسان بزرگ جهان پرداختیم و در جمع بندی این کتاب‌ها خواندیم: «به مجموعه ای از انسان‌ها که با هم تعامل اجتماعی پایدار دارند، جامعه می‌گویند».
پس در صورتی که عنوان «جامعه مجازی» را بپذیریم، در این جامعه هم با «مجموعه ای از انسان‌ها» طرف هستیم که «با هم» «تعامل اجتماعی پایدار» دارند.
در نتیجه برایمان این سؤال پیش می‌آید که: آیا ما ایرانی‌ها در «جامعه مجازی» نیز مانند «جامعه واقعی» استقلال داریم؟
برای پاسخ، ناچار، وابستگی‌هایمان در فضای مجازی را باز بررسی می‌کنیم:
وابستگی زیربنایی:
کشور ما از لحاظ زیربنایی و فنی، در فضای مجازی، به طور کل کشوری مستعمره است و به تعبیر دبیر شورای عالی فضای مجازی (در نخستین همایش مجمع فعالان فضای مجازی انقلاب اسلامی (فرا))، «ایران از طریق فضای مجازی کم کم دارد اشغال می شود؛ برای مقابله با این اشغال نیازمند انتفاضه در فضای مجازی هستیم».
آری! متأسفانه در بهره گیری از تجهیزات سخت افزاری مانند رایانه و قطعات آن، تا نرم افزاری مانند سیستم عامل و نرم افزارهای کاربردی به طور کامل «مصرف کننده» هستیم و در زمینه سرویس‌های پایه مانند موتور جستجو، ایمیل و… نیز، وضع بهتری نداریم.
وابستگی هویتی:
اگر آی پی را شناسه هویتی و زیربنای ارتباطی در اینترنت بدانیم و دامنه را نشانی اینترنتی و هاست را فضایی که بنای مجازی ما در آن ساخته می‌شود در نظر بگیریم؛ متأسفانه ایرانیان از بی هویت‌ترین مردمان مجازی جهان هستند! زیرا معمولاً از یک آی پی صدها نفر استفاده می‌کنند و مالک اصلی تمام دامنه‌ها و غالب فضای اینترنتی مورد استفاده ما نیز، آمریکا و دیگر کشورهای غربی هستند؛ یعنی آن‌ها این فضاها را برای مدتی محدود به ما «اجاره داده‌اند».
وابستگی اقتصادی:
به دلیل اینکه غالب ضروریات فوق را از طرف غربی دریافت می‌کنیم، با نوع کم نظیری از استعمار اقتصادی نیز مواجه هستیم؛ در نتیجه اقتصاد فضای مجازی ما در قبضه دشمنان مان قرار دارد.
وابستگی فرهنگی:
گرچه در حوزه فرهنگ نسبت به دیگر حوزه‌ها، اندک توفیقاتی داشته‌ایم، اما به طور کل و با نگاهی جامع، تردیدی وجود ندارد که تأثیر فرهنگ شیطانی غرب بر فرهنگ الهی ملت ما چندین و چند برابر بوده است و ایرانیان در فضای مجازی با نوعی «خودباختگی» و «مرگ فرهنگی» مواجه اند؛ که البته ریشه این فاجعه بزرگ در مشکلات عدیده فوق و «کم کاری» و حتی «بی کاری» دستگاه های مسئول فرهنگی است.
اکنون با تامل بر چهار وابستگی فوق، دیگر نمی توانیم مستقل نبودن مان در فضای مجازی را مخفی کرده یا نادیده بگیریم؛ در نتیجه گریزی نیست از بازشناسی انواع موانعی که خوشبختانه جنس آنها با انقلاب های واقعی یکی است. در سرتاسر تاریخ بشری، جوامع تحت استعمار و غیر مستقل با پنج دسته تفکر، دست و پنجه نرم کرده‌اند:
دسته اول: آن‌ها که وابسته به وابسته بودن هستند؛ یعنی منفعت طلبانی که منافع شخصی یا سازمانی خود را با استقلال ملتشان در تناقض می‌بینند، در نتیجه با آن می‌جنگند.
دسته دوم: به اصطلاح روشنفکران غرب زده (و در اینجا، آی تی زده)، که مسحور جلال و جبروت مجازی صاحبان قدرت و شوکت مادی شده‌اند، و مدام بر طبل «ما نمی‌توانیم» آن هم با تمام توان می‌کوبند.
دسته سوم: افراد و جریان‌هایی که با کوته فکری و سطحی نگری، استقلال را به معنای قطع ارتباط با جهان معرفی می‌کنند و با تاسی بر شعار فریبنده «جهانی شدن» همراه با سفسطه و مغلطه، تلاش می‌کنند افکار عمومی را به دست برداشتن از «وطن پرستی» و انصراف از «تکیه بر توان خود»، تحریک و تشویق کنند.
دسته چهارم: گروهی از عوام، که در برابر شرایط حداقلی موجود تسلیم شده و اراده و انگیزه ای برای مبارزه با آن ندارند.
اما به راستی آیا ایرانی بودن، تناقضی با جهانی شدن دارد و باید باور کنیم که ما نمی‌توانیم یا شرایط موجود را بپذیریم و با آن کنار بیائیم؟ هرگز!
دسته پنجم: افرادی هستند که با استراتژی مشخص، سعی می‌کنند خودباورانه و با اعتماد به نفس، ضمن مبارزه با استعمار، وابستگی و وادادگی، به همه ثابت کنند که: «ما می‌توانیم». به این دسته «انقلابی» گفته می‌شود و انقلابی‌ها پیش از هر چیز «استقلال طلب» هستند، زیرا بدون استقلال نمی‌توان به آزادی و مردم سالاری رسید.
برای بیشتر روشن شدن موضوع، جامع ترین تعریف جهانی از استقلال را با هم بخوانیم:
«استقلال به شرایطی گفته می‌شود که یک ملت، کشور یا دولت، توانایی خود گردانی و حاکمیت بر سرزمین خود را داشته باشد».
با تأمل و تاکید بر این تعریف، ما می‌توانیم مستقل باشیم ولی ارتباط مان نیز با جهان قطع نشود؛ بلکه قدرتمندتر، جهانی شویم؛ زیرا همه، «مستقل» را بر «وابسته» ترجیح می‌دهند.
اما در مواجهه با این حجم از هجمه و وابستگی های بدیهی چه باید کرد؟
به نظر می‌رسد امت انقلابی ایران و دستگاه های مربوطه، از جمله «شورای عالی فضای مجازی» و بازوی اجرایی آن، یعنی «مرکز ملی فضای مجازی کشور»، چاره ای ندارند جز مقابله با تفکرات غیر انقلابی و رهایی از وابستگی های اشاره شده و  برای رهایی نیز راهی جز «انقلاب اسلامی در فضای مجازی»، با شعار جهان شمول «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» وجود ندارد.
برای بازتر شدن موضوع، موانع انقلاب اسلامی در فضای مجازی و انواع وابستگی‌های موجود را در آینده، مبسوط تر پیگیری خواهیم کرد؛ پس اگر مشتاق مشارکت در انقلاب مجازی هستید، به دنبال کردن این مطلب و مطالبه ادامه دهید…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *