خانمی به نام “هیلا صدیقی” چند صباحی است سعی می کند شاعرش بدانند!
گمان کردم حالا که هیلا شعر می گوید چرا رامیم نگوید؟!
پس دست به کیبورد شدم تا قضاوت کنید و ببینید کی برد!؟:
شبانگاه تو هر روز است خانم
سیه روزیت از سوز است خانم
چرا سوزی ز آبادی ایران؟
چرا آتش گرفتی از دلیران؟
بیاد آور! ستم کردی به ایران
نگاه کفر آمیزت به انسان
بیاد آور! خدا را، وای برتو
چه کردی با ره سبز شهیدان؟
بیاد آور ولی افسوس، افسوس
که در دامی و با دامت شدی دوست
چه شاد است اجنبی از غصه تو
و غمگین است ایران از غم تو
بیا بردار سر از چوبه دار
بیا بنشین کنار ساحل یار
همه در سوگ مرگ آدمیت
بیا دست از سر آیینه بردار
در این آیینه جز تو نیست، خانم
و در تو هست یک ابلیس، خانم
شبانگاهی که سربازی کنی، آه
برای دشمن حق و حقیقت…
بدان ایران ما سرباز دارد
نگاه عشق بر پرواز دارد
تو را با دست بسته می کشیدند
برای حاضران تا پای شیطان
گناهان تو را می خواند شیطان
گلی از تو به دست خود دهد جان
نمی خواهم جوابم را بخوانی…
نمی خواهم به راهت شاد، مانی
نمی خواهم ولی افسوس، افسوس
که در دامی و با خود شادمانی
بیا بند از دو دستت باز کن، باز
بیا با بال من پرواز کن، باز
بیا ایرانمان، با هم بسازیم
بیا همت مضاعف کن از آغاز
به شیطان سنگ باید زد نه انسان
نباید آتش اندازی به ایران
از ابلیس درونت دور شو، آی
از این شیطان صفت ها رو بگردان
شبانگاه تو هر روز است خانم
سیه روزیت از سوز است خانم
چرا سوزی ز آبادی ایران؟
چرا آتش گرفتی از دلیران؟
…
- “هالو… هلو… لولو!” را هم بخوانید.
وای بر تو که در جهل مرکب دست وپا میزنی
وای بر روزی که از خواب بیدار شوی و سراپا افسوس باشی.
جهل مرکب را کسانی دارند که با افکار سمگون و زهرآگین خود فضای فکری جامعه را مسموم میکنند…
بیشتر بیت های شعر مشکل قافیه داشتند آقای “بچه حزب الهی” عزیز.
حالا می توانی از شنیدن این حرف غیرتی بشوی و با باتوم دنبال نگارنده ی این سطرها بگردی.
اما باور کنید که بیشتر بیت های جنابعالی حداقل ایراد قافیه را دارند و هیچ بیت خانم صدیقی ایراد قافیه ندارد. و عدم وقوف به همین موضوع ساده شما را خیلی مضحک نشان می دهد.
ایشان ارزش بیشاز وقت گذاشتن و وزینتر از این پاسخ دادن را ندارد آقا یا خانم نسبتاً محترم..
برای همین اندازه وقت گذاشتن هم کفاره دادهام