روح الله مومن نسب

دبیر کل جبهه انقلاب اسلامی در فضای مجازی

در پاسخ به مطلب “تورجان عزیز، کمی انصاف! نوشتم:

آفرین آهستان
مرا هم یاد خاطراتم انداختی، روزی که به دعوت شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در یک راهپیمایی کاملا قانونی و آرام از میدان ولی عصر (عج) به سمت ونک با شعار “هموطن عزیزم، اتحاد، اتحاد” حرکت کردیم و قبل از میدان ونک به دلیل مشاهده انبوهی از ماشین ها و موتورهای آتش گرفته و افرادی که با شعار قانون گرایی (!!!) مشغول توهین به مقامات کشور بودند، متوقف شدیم.
در همانجا به توصیه روحانی همراهمان و به امامت خودش با توجه به اذان مغرب نماز جماعتمان را شروع کردیم (آب وضویمان را از شلنگی که نگهبان سازمان استاندارد به ما داده بود گرفتیم)
در همان حال و در زمانی که جماعت در سجده بودند، ناگهان دیوار امنیتی نیروی انتظامی که برای محافظت از اغتشاشگران ایجاد شده بود، در هم شکست و مقادیر زیادی سنگ و آجر بر سر پیر و جوان و زن و مرد هموطنم ریخت و بسیاری از عزیزانم نتوانستند از سجده بر خیزند و من هم با تحمل درد اصابت دو سنگ ناقابل، پاداش جهادم علیه یزیدیان زمان را گرفتم…
آری؛ من هم به چشمان خودم دیدم چگونه خانه ای را در همان حوالی به آتش کشیدند و زن بیچاره با لباس خواب و موهای آشفته در وسط کوچه می دوید و فریاد می زد: “شوهرم… شوهرم…” گویا شوهرش هنوز در میان شعله های آتش کینه ورزان قانون گرا (!!!) و تنها (!!!) حافظان آرا مردم بود!
آهستان عزیز به تورجان بگو فردی به نام روح الله مومن نسب با گوش خود صدای شلیک گلوله از میان تجمع آرام (!!!) سبزهایی که شعارشان “یاحسین، میرحسین” بود را شنید و ناگهان مرد ۷۰ – ۶۰ ساله ای را که کنارش ایستاده بود نقش بر زمین دید.
دستهای من هنوز گرمی خون او را به یاد دارد.
چقدر مظلومند فرزندان روح الله…
خدا می داند بعد از ماجرای سنگ باران اقامه کنندگان نماز، با چشمان خود دیدم آزاد اندیشان سبز جامه ای را که ناگهان برای محافظت از هموطنانشان از صف منافقین جدا شدند و به دفاع از صفوف نماز پرداختند و نور امید در چشمانم درخشید و ناخودآگاه اشکم جاری شد و در ذهنم مظلومیت امام حسین (ع) نقش بست… خدا را شکر کردم…
و خدا را شکر باید کرد که مردممان فهمیدند و آنان را بعد از قائله ونک، همراهی نکردند… خدا حافظشان باد…
ای کاش تورجان می توانست تصور کند لحظه ای را که دختر مانتو شلواری و بد حجابی که در جوی آب پنهان شده بود دیدم، در حالی که از شدت اضطراب دندانهایش به هم می خورد و وقتی ما را دید بلند شد و برای پناه گرفتن به طرفمان دوید و در نزدیکیمان از ترس حمله دوباره مدعیان فرهنگ (!!!) و تمدن (!!!) بی هوش نقش بر زمین شد…
کاش تورجان آنجا بود و بسیجی ای را می دید که برای جلوگیری از باتوم خوری هموطن معترضش خودش را سپر بلای او کرد و خون از سرش جاری شد…
در حالی که من و او با چشمان خودمان دیده بودیم همان هموطن معترضمان از دیوار مردم بالا رفت و از پشت بام آنان بر سرمان سنگ پرتاب می کرد، که با عملیات نیروی انتظامی او را به خیابان آوردند و سربازان سنگ خورده در تنبیه او عنان اختیار را از کف داده بودند…
آهستان درست می گویی، خواص ما هم اشتباهات زیادی داشتند و ای کاش مرامشان در حد عوامشان بود…
دوست دارم روزی تورجان را از نزدیک ببینم و پیشانیش را به یاد بوسه ونک، ببوسم…
شبکه های رسمی آمریکا و اسرائیل و دنباله هایشان موسوی و کروبی…، آنقدر توهم به جماعت معترضان وارد کرده بودند که وقتی راهپیمایی ما به ونک رسید فردی از میان جماعت گفت: “آمده اید به سرمان سنگ بزنید؟” و من به او پاسخ دادم: “ما فقط بلدیم به سر شما بوسه بزنیم!” و پیشانیش را بوسیدم… بقیه همین کار را می کردند که ناگهان عده ای از پشت سر این جمع شعار دادند: “کشتند”، “خون”، “می کشم می کشم آنکه برادرم کشت!!”… سر برادرم همانجا شکست!…
قضیه دستگیری خودسرهای میدان ونک را هم حتما شنیده اید.
من آنجا بودم و دیدم همین بسیجی ها چگونه افرادی را که با کابل و قمه و با لباس سیاه و ریش فراوان قصد حمله به معترضان را داشتند، محاصره و دستگیر کردند و به نیروی انتظامی تحویلشان دادند…
امیدوارم آن روزها هرگز تکرار نشود و هیچوقت دیگر اینگونه دشمن شاد نشویم…

پیوند مطلب:  http://ahestan.wordpress.com/2009/11/20/tourjan-3

——————————————————————————

در پاسخ به مطلب “فیلم؛بغض یک پیرزن برای ایران نوشتم:

آهستان عزیزم، درود!
چقدر مطلبت و فیلم پیوندی آن، تاثیر گذار بود… ممنون.
ولی آهستان عزیز!
صدا و سیما بسیار ضعیف عمل کرد…
بسیار بسیار ضعیف!
این کارها را باید رسانه ملی انجام می داد.
باید فضا را با فیلم های طنز و حرفهای زیبای از این دست و انعکاس نقطه نظرات مردمی آرام می کرد…
اما این آقای ضرغامی چه کرد؟
رهبرمان را تنها نشان داد و فقط با چند مدیر درجه دوم و سومی مصاحبه کرد و شادی مردم را نشان نداد.
شیرینی تقسیم می کردند به خدا، وقتی خبر پیروزی دکتر را شنیدند.
در شهرستانها رسما جشن می گرفتند و ماشینها پارچه سفید به برف پاک کن ها بسته بودند و در خیابان ها شادی می کردند…
خاله خودم و فرزندانش ۲۰ روز تبلیغات را با حاجت پیروزی حق (دکتر احمدی نژاد) روزه گرفتند و در روز جمعه از صبح نماز حاجت می خواندند و وقتی من خبر پیروزی دکتر را دادم صدای گریه او را از پشت تلفن شنیدم…
آری، از شادی در پوست خود نمی گنجید و صدای صلوات و کف زدن فرزندانش را شنیدم…
آقا فرمودند “عین عمار؟”
کجا بودند این اصولگرایان سینه چاک ذوب در ولایت؟
سکوت کرده بودند یا هیزم می آوردند برای برافروخته شدن آتش؟
چرا موسوی و کروبی که مرتکبان “جرم بزرگ” هستند، هنوز دارند صاف صاف می گردند؟
چرا محاکمه نمی شوند فرزندان شیاد هاشمی؟
چرا امثال خاتمی و موسوی خوئینی ها و موسوی لاری که هنوز هم صحنه گردانند، حتی محاکمه نشدند؟
دستگاه قضایی هم ضعیف عمل کرد… خیلی ضعیف…
مجلس با این همه نماینده که مفت می خورند تا در همین مواقع حافظ حقوق مردمشان باشند چقدر موثر بود در خاموش کردن فتنه؟
اگر ما به اندازه تعداد نماینده ها، بیش از ۲۰۰ نفر، عمار داشتیم باز هم این مشکلات پیش می آمد؟
اگر رئیس مجلسمان مثل همه رئسای پیش از خودش بعد از تایید شورای نگهبان و بیانیه رهبر عزیزمان تبریک می گفت، باز هم مشکل اینگونه ریشه می دواند؟
آهستان عزیز
یکی از پایه های اصلی توهمات آقای موسوی همین رفتارها بود…
و تا دوستان ما نادان و ریاکار باشند دشمنان ما <a href=”http://www.cloob.com/profile/blog/one/username/reza_1831/logid/1112101″>اینگونه</a> پای کوبان جشن می گیرند…
دلم برای رهبرم آتش می گیرد که چگونه او را به کنج تنهایی علوی می برند…
و وای بر ما… وای بر ما… وای بر ما… بدرود/.

پیوند مطلب:  http://ahestan.wordpress.com/2009/11/19/a

——————————————————————————

در پاسخ “مهدی فریور اصل نوشتم:

درود و احترام
افکار “وآ”ای شما را در تارنوشت حقیرم خواندم  و به آن پاسخی در خور دادم!
(لینک: http://blog.ramim.ir/?p=543#comment-668)
آمدم تا لطفتان را جبران کنم که همان چیزهایی را دیدم که انتظار داشتم.
این مطلب بی سر و ته و نازیبایتان را خواندم.
از جمله “دانشگاه و دانشگاهیان هم فرت !!!” که در عنوان مطلب به کار گرفته شده است، بسیار لذت بردم.
اینکه “وآ” و سرویس جاسوسی و مامور کنفدراسیون آنها به این نتیجه رسیده باشند که “دانشگاه و دانشگاهیان” هم از این به بعد برایشان “فرت” هستند که خیلی خوب است.
من گمان نمی کنم استاد ازغدی هم منتظر اخباری به این خوبی بوده باشد…
نمی دانم چرا، ولی به رهایی شما از دام شیادان امیدوارم…
بیداریتان را آرزومندم؛ بدرود/.

پیوند مطلب:  http://siyah-va-sefid.persianblog.ir/post/111

“وآ” یا VOA: نام شبکه ماهواره ای سازمان جاسوسی آمریکا است.

——————————————————————————

مطلبی در کلوب جان نثاران رهبر قرار دادم با عنوان “امام خمینی (ره) به منتظری چه گفتند؟” به این شرح:

در این روزها دروغگویان مشغول تحریف تاریخ هستند و از نا آگاهی  جوانان ایرانی سوء استفاده می کنند.
هموطنان عزیزتر از جانم!
به شما توصیه می کنم این مطلب را بخوانید و ببینید همین آقایانی که امروز دایه ی مهربان تر از مادر شده اند و خود را مالک خط امام (ره) می دانند روزی با مرادمان چه کردند و امروز هم سعی می کنند با جانشینش چه ها بکنند…

بخوانید و از تاریخ عبرت بگیرید تا شامل دسته ناآگاهان و غافلان نشوید و روزی مجبور نباشید مانند ابطحی و عطریان فر و … توبه کنید و در پیشگاه خدا و بندگانش شرمنده شوید…
اما علی (ع) فرمودند: “عبرتها چه بسیار و عبرت پذیران چه اندکند”
من به عنوان خاک پای همه ایرانیان و فدایی اسلام و ایران از شما می خواهم تدبر کنید و بعد تصمیم بگیرید و با رهبرتان بیعت تازه کنید…

نامه تاریخی ۶/۱/۶۸ امام(ره) به منتظری تصویر نامه:و الله قسم، از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم

رویدادها و حوادثی که در گذر زمان، رخ می دهد و پس از چندی به مسئله ای به نام «تاریخ» تبدیل می شود، اگر همراه با روشنگری وبازکاوی هوشمندانه نباشد، گردی به نام «تحریف» بر تارک تاریخ می نشاند که نه تاریخ که «شبح تاریخ» نام دارد و در واقع «دستکاری در تاریخ» و «قلب حقیقت به نفع واقعیت!» خواهد بود.

امام راحل (ره) هوشمندانه چنین روزهایی را می دید که هشدار داد: «ما که هنوز در قید حیات هستیم و مسائل جاری ایران را که در پیش چشم همه ما به روشنی اتفاق افتاده است، دنبال می کنیم، فرصت طلبان و منفعت پیشگان را می بینیم که با قلم و بیان بدون هراس از هرگونه رسوایی، مسائل دینی و نهضت اسلامی را برخلاف واقع جلوه می دهند و به حکم مخالفت با اساس نمی خواهند واقعیت را تصدیق کنند و قدرت اسلام را نمی توانند ببینند، و شکی نیست که این نوشتجات بی اساس به اسم تاریخ در نسل های آینده، آثار بسیار ناگواری دارد. درست آنچه را امروز برای ما روشن و واضح است، برای نسل های آینده مبهم می باشد؛ و تاریخ، روشنگر نسل های آینده است، و امروز قلم های مسموم در صدد تحریف واقعیات هستند، باید نویسندگان امین این قلم ها را بشکنند.» (صحیفه نور جلد ۳- ص ۴۳۵)

در راستای روشنگری و شفاف شدن وقایع تاریخی و با توجه به تحریف تاریخ از سوی برخی نویسندگان، همچنین با توجه به غفلت معنادار برخی یاران انقلاب در پاسخ به این «تحریفات هدفمند» و کم کاری نهادهایی که متولی دفاع از اندیشه و کلام امام(ره) هستند، رجانیوز، در سالروز نامه تاریخی امام راحل به قائم مقام وقت رهبری، این نامه را منتشر می کند.

لازم به توضیح است که حضرت امام با وجود اصرار زیاد بر انتشار این نامه از رسانه ها، با تقاضا و صلاحدید مسئولان کشور مبنی بر عدم انتشار در آن زمان موافق فرمودند. با این حال، برای اولین بار نسخه ای از آن توسط حجت الاسلام فاکر در اختیار روزنامه جمهوری اسلامی قرار گرفت و در تاریخ ۱/۹/۷۶ در روزنامه مذکور به چاپ رسید و مورد تأیید دفتر نشر آثار امام نیز قرار گرفت و در سال ۱۳۷۸ در ضمن کتاب صحیفه امام به چاپ رسید.

نامه به آقای منتظری “عدم صلاحیت برای تصدی رهبری نظام جمهوری اسلامی

زمان: ۶ فروردین ۱۳۶۸ / ۱۸ شعبان ۱۴۰۹

مکان: تهران، جماران

موضوع: عدم صلاحیت برای تصدی رهبری نظام جمهوری اسلامی

مخاطب: منتظری، حسین علی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای منتظری

با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم می‌دانم؛ خدا را در نظر می‌گیرم و مسائلی را گوشزد می‌کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم. مثلا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید. در مساله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدین‌تر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید. از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد الله از این پس شما مساله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً

مقدم بر نظر خود می‌دانید -که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند-، با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهری‌ها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌کنم دیگر خود دانید

۱-

سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد.

۲-

از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.

۳-

دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.

۴-

نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحی له الفدا- و خون‌های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.

و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل‌کرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. و الله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم. و الله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنی‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.

سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم.

من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر دروغ‌های دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند نگردند. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. و السلام.

یکشنبه ۶ / ۱ / ۶۸

روح‌الله الموسوی الخمینی

پیوند مطلب: http://www.cloob.com/club/article/show/clubname/jan_nesaran_rahbar/articleid/341961

——————————————————————————

در پاسخ “مهاجر نوشتم:مهاجر، درود
به شما توصیه می کنم فیلم مناظره دکتر محمود احمدی نژاد با مهندس میر حسین موسوی را دوباره ببینید و با دقت به حرفهای آقای موسوی گوش کنید؛ مخصوصا قسمتی را که ایشان خطاب به آقای احمدی نژاد می گویند: “آیا این راه برخورد با دیوان عدالت اداری، مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام است؛ جائی که ریش‌سفیدهای نظام در آنجا نشسته‌اند، جایی که مشروعیت خود را از قانون اساسی و رهبری می‌گیرد. آیا به این ترتیب می‌توان مسأله کشور را اداره کرد، در مواردی که روشن است باید به گونه‌ای عمل کنیم که اولاَ بگوییم به سمت این برویم که اشتباه کرده‌ایم” و “اگر انسان خودمحور نباشد قانون‌گریزی نمی‌کند و از راه قانونی مشکلات را حل می‌کند” و “من معتقدم که استبداد صغیر به دلیل پشت کردن به قانون بوجود می‌آید و عادت دادن مردم مقدمه‌اش این شد که می‌شود قانون را شکست و رضا خان زمانی روی کار آمد که مردم را به تدریج عادت دادند که قوانینی که مجلس می‌گذراند پشت سر گذاشته می‌شود و من اینجا موارد بسیار زیادی دارم که به طور علنی در مقابل قوانین ایستادگی شده است و بنده احساس خوف کردم و بنده نمی‌خواهم بگویم که خود شما خدای ناکرده می‌خواهید دیکتاتور شوید اما فرض کنید که یک دولتی هشت سال قانون‌های متعدد را رد کند و بگوید که از فلان رئیس‌جهور خوشم نمی‌آید و فلان قانون را دوست ندارم و اختیارات مرا محدود می کند و اگر مردم کرخت شوند چه چیزی در کشور باقی می‌ماند؟”…
اکنون من از شما می پرسم:
آیا اینها مصداق بارز “دروغ” و “نیرنگ” نیست؟
رهایی شما را از دام فریبکاران آرزومندم؛ بدرود/.

پیوند مطلب: http://mouhajer.wordpress.com/2009/06/11/%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d9%85%d9%87%d9%85-%d8%b9%d8%a8%d8%a7%d8%b3-%d9%be%d8%a7%d9%84%db%8c%d8%b2%d8%af%d8%a7%d8%b1-%d8%a8%d9%87-%d8%a2%d9%8a%d8%aa-%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d9%87%d8%a7%d8%b4%d9%85/#comment-1196

——————————————————————————

در پاسخ به مطلب الا به ذکر الله تطمئن القلوب”  نوشتم:

هموطن، درود
کاش گرگها را می دیدی که به همین اندازه تلخی هم راضی اند.
کاش نشانه های خدا را می دیدی که به همین اندازه تلخی هم کامشان تلخ می شود.
خود را پالایش کن تا عینک دودی ای که بر چشمانت زده اند، رنگ ببازد.
ایران من آزاد است و من یک ایرانی آزاد.
ایرانی پر از تحرک و پیروزی… که دیدنش تنها تامل می خواد…
عینکت را برداری، می بینی.
این همه رشد، آبادی، افتخار…
گرچه “…موجیم که آسایش ما در عدم ماست”
پس تلاش می کنیم و هر وقت روباه مکار و گرگهای اجیرش برایمان کف زدند، امیدوار می گردیم تا عیبمان را بیابیم…
جولان عزیز!
تو از دردی عذاب می کشی که اصلا درد نیست…
آیا معتقدی در دوره ریاست آقای خاتمی آزادی بیشتر بود؟
آیا آبادانی ایران عزیزمان در ۸ سال دولت آقای خاتمی بیشتر بود؟
آیا امنیت و آشوب در ۴ سال اول ریاست آقای احمدی نژاد با ۴ سال اول خاتمی قابل مقایسه است؟
آیا صدور مجوز و تعطیلی فله ای مطبوعات زنجیره ای دیگر اتفاق افتاد؟
آیا به طور کل دولت نهم را دولتی ضعیف می دانی؟ اگر اینچنین است، دلایلت چیست؟
من معتقدم تلخ کامی شما از افکار و نگاه اشتباه شماست، و به اعتقاد من این نگاه و افکار باقی مانده در شما القائات گذشته است؛ که امیدوارم بزودی از میان برود و شما نیز به یقین برسید که بهترین حکومت برای ایران جمهوری اسلامی با همین شکل کنونی او و برترین تفکر اصولگرایی واقعی است و با این تفکر می توانیم دوباره به اوج برگردیم و از پرواز با هم لذت ببریم…
سرفراز باشی میهن من؛ بدرود/.

پیوند مطلب: http://eastman.blogfa.com/post-32.aspx

——————————————————————————

در پاسخ “نیایش” که در مطلب “به خاطر کدام خدمت دولت نهم دوباره به دکتر احمدی نژاد رای بدیم ؟” نظر داده بود، نوشتم:

نیایش، درود!
به احمدی نژاد رای ندهیم چون:
– با مردم صادق است.
– تسلیم زورگویان نشده است.
– جوان گرایی و اصلاحات واقعی را عملا ثابت کرده است.
– در میان مردم زندگی می کند و حاضر نیست خودش را بیشتر از یک خادم بداند.
– به عنوان پرکارترین رئیس جمهور جهان انتخاب شده است.
– پسر تازه متاهل شده اش را به خدمت سربازی می فرستد تا در تقسیم عادی به نقطه ای نامعلوم اعزام شود.
– باج نمی دهد و …
خلاصه این که نشد رئیس جمهور!!!
رئیس جمهور باید مثل خاتمی باشد:
– صداقت را قربانی مصلحت کند.
– تنش زدا باشد. (یعنی با یک پخ تسلیم زورگویان شود!)
– شعار جوان گرایی بدهد و عملا تحجر گرا باشد! و از اصلاحات به اندازه یک “شعار” استفاده کند.
– مدیرانش تنش در جامعه درست کنند و خودشان بروند قاطی آشوبگران بنشینند و …
– در کاخ ریاست جمهوری زندگی کند و در تمام دوره ریاستش به اندازه تعداد انگشتان دست در جمع مردم که نه، سخنرانی عمومی نکند.
– در تعداد بحران آفرینی برای کشور رکورددار شود.
– تمام فک و فامیلش از رانت مستقیم و غیر مستقیم بهره ببرند.
– در باج دهی به داخلی و خارجی رکورد دار باشد و …
به این میگن یک رئیس جمهور ایده آل!
درسته؟
شاد باشی…

پیوند مطلب: http://1raymand.wordpress.com/2009/05/01/%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1-%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%AE%D8%AF%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D9%86%D9%87%D9%85-%D8%AF%D9%88%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%DA%A9%D8%AA/

——————————————————————————

در پاسخ “خبر خوش هسته ای” نوشتم:

به راستی که این است معنای این وعده الهی که: پیروزی از آن حزب الهی هاست…
آقای احمدی نژاد در زمانی که پست را از رئیس جمهور تنش زدا (خفت زا) گرفت تمام نیروگاه های هسته ای کشورمان پلم بود و به قول خود ایشان حتی اره برقی های نطنز هم پلم شده بودند!!!
اما با کمال افتخار رضایت از انتخابم در نهمین انتخابات ریاست جمهوری عرض می کنم: امروز در کشوری زندگی می کنم که سرآمد همه کشورهای جهان است و این جز با هدایت های رهبر عزیزم و پایمردی های رئیس جمهور محبوب ایران تحقق پیدا نمی کرد…
درود و سلام خدا و بندگان پرهیزگارش بر مرد خستگی ناپذیر: محمود احمدی نژاد.

پیوند مطلب: http://jonbeshedavat.parsiblog.com/902774.htm

——————————————————————————

در پاسخ “ این لچک ناقابل!” نوشتم:

من هنوز هم نفهمیده ام چرا هیاهو همیشه جای بحث های مستدل علمی را در کشور ما می گیرد؟!
همه این مشکلاتی که شما با به قول خودتان لچک دارید بر می گردد به همین هیاهو!
من به عنوان یک پسر هر زمان در مقام مقایسه، یک خانم چادری و با حجاب را با یک دختر خانم بدحجاب مقایسه کردم در اولی وقار یک زن مرا شیفته و در دومی حقارت یک کالا مرا مشمئز کرد…
البته یک کالا ممکن است بخاطر ویترین جذابش به فروش هم برسد، اما به چه قیمت و برای چه مدت؟
در رابطه با اینکه ما مردها روسری سر نمی کنیم هم باید بگویم در زمستان ها همیشه آرزو می کنم کاش دختر بودم تا نیازی به برداشتن کلاه در اماکن سرپوشیده نداشتم (به خاطر به هم ریختگی مو) در تابستان هم باد و آفتاب اذیتم می کند و باز هم به حال شما غبطه می خورم!…
در رابطه با انتخابات هم طبیعی است که این آقایان که معروفند به ماهیگیری در آب های گل آلود این حرف ها را بزنند و من شخصا از طرح امنیت اجتماعی راضیم…
متین و خندان باشید.

پیوند مطلب: http://hejab-diary.blogfa.com/post-36.aspx

——————————————————————————

در پاسخ “تکذیب دوباره خبر خبرگزاری های غربی : برادر خبرنگار عراقی: منتظر الزیدی از شیعیان دوستدار ایران است” نوشتم:

خود آقای زیدی باید اهدافش را بگوید ولی به هر حال این مهم نیست که زیدی با چه کسی خوب و با چه کسی بد است…
مهم این است که حرکت ایشان بیان فریادهای ایران بود…
شاید بنده خدا از زندان و شکنجه خسته شود و هر چیزی بگوید… ولی تاکید می کنم که نتیجه مهم بود و است که تاریخ عاقبت تجاوزگری را اینگونه بنویسد: لنگه کفش.
به امید لنگه کفش های بیشتر برای سرهای پر دردسر…

پیوند مطلب: http://irkhabar.wordpress.com/2008/12/19/%d8%aa%da%a9%d8%b0%db%8c%d8%a8-%d8%af%d9%88%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87-%d8%ae%d8%a8%d8%b1-%d8%ae%d8%a8%d8%b1%da%af%d8%b2%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%ba%d8%b1%d8%a8%db%8c-%d8%a8%d8%b1%d8%a7

——————————————————————————

در پاسخ “اصلاح الگوی مصرف کاربران رایانه” نوشتم:

البته همانگونه که رئیس جمهور عزیزمان در اجتماع مردم اصفهان گفتند، اصلاح الگوی مصرف تنها در به اندازه مصرف کردن مواد مصرفی نیست!
مواردی چون اسراف در گفتار بیهوده و اسراف در استفاده نامفید از زمان و امکانات و … نیز می تواند از مصادیق اسراف و نیازمند به اصلاح باشد.
لذا از شما عزیز و دیگر عزیزان چون شما می خواهم در این رابطه وقت بیشتری هزینه کنید که بی تردید باقیات صالحاتی خواهد بود برای همیشه.
شما و ما می توانیم به خیل عظیم جوانانی که برای گفتن و دیده شدن به دنبال صورت مسئله و موضوع جذاب می گردند کمک کنیم تا وقت و انرژی حود را به کشت در میدان مینی به عظمت اینترنت نکنند…
شاید یکی از راه های این مهم نظر داده مفید به مطالب این عزیزان باشد…
به هر حال حقیر آمده همکاری در ین جهاد مصرف زدایی هستم%
خندان باشید.

پیوند مطلب: http://sarband.ir/?p=1159#comments

——————————————————————————

در پاسخ ““اصلاح الگوی مصرف” در امور مذهبی” نوشتم:

در رابطه با بندهای ۱ و ۲ معتقدم باید چاره ای اندیشید و گفته شما را تایید می کنم…
اما بند ۳: در همه دنیا بزرگان خود را اینگونه ارج می نهند و من بیشتر به بالا بردن راندمان کار در روزهای غیرتعطیل سال معتقدم…
با بند ۴ صد% مخالفم! اتفاقا امروزه به دلیل تامل رسانه ها بر روی اجتماعات فیزیکی و تحریف پیام های قشری و مردمی غیر فیزیکی توسط رسانه های ارتباط جمعی و … به شدت معتقدم باید اعلام پیام در مجامع تقویت شود و هم فکران و هم کیشان از نزدیک با هم ملاقات کنند که “دست خدا در جماعت است”.
و اما بند ۵ نیاز مبرم و فوری به فرهنگسازی دارد که همانگونه که مستحضرید اصالتا مساجد محل اجتماعات ملی – محلی بری رفع مشکلات و هم آموزی بوده است که جایگاه اصلی خود را در برخی مواقع از دست داده است. پس من بجای پاک کردن صورت مساله به بازخوانی اصل هدف معتقدم…
در شادی صرفه جویی نکنید! ممنون.

مهاجر پاسخ داد:

جناب رامیم سلام
من مطالب آقای دکتر دادخواه را حداقلهایی می دانم که بدلیل معذوریتهایی شاید نتوانستند و یا نخواستند به سایر موارد نیز بپردازند. اما بطور خلاصه عرض کنم در مورد بند ۳ که فرموده اید همه جای دنیا این چنین می کنند، که واقعیت ندارد. همه جای دنیا برای نصف روز تعطیل کردن کلی جلسات کارشناسی می گذارند و مسئله را از ابعاد مختلف اقتصادی و اجتماعی و غیره بررسی می کنند و بعد تصمیم می گیرند که چه بکنند. اتفاقا تا ما حساب همه روزهایمان را نداشته باشیم راندمان روزهای دیگر نیز بالا نخواهد رفت. کشور ما به برکت پول باد آورده نفت (که دیر یا زود تمام خواهد شدو با خود سرمایه نسل آینده را نیز خواهد برد) به مملکت گل و بلبل و تعطیلی پشت تعطیلی معروف است. بسیاری از این تعطیلی ها بدون برنامه قبلی است. غالبا روز بین تعطیلات شب قبل اعلام می شود و در نتیجه امکان برنامه ریزی و استفاده مفید از آن را نیز گرفته و جز به بطالت نمی گذرد.
برگزاری سخنرانی و تجمعات فی نفسه بد نیست اما این ریخت و پاشهایی که بدون حساب به اسم هفته ها و روز های خاص می شود باز در هیچ جای دنیا غیر از این کشور سراغ نداریم. کافی است شما یک سمینار و بزرگداشت در یک کشور خارجی را با ایران مقایسه کنید. آنها پول می گیرند سخنران راه می دهند داخل همایش، اما ما تا هزینه پرواز عده ای گمنام و بی ثمر را هم دو دستی تقدیم می کنیم تا بر تعداد شرکت کنندگان خارجی مان اضافه شود و پول این ملت بیچاره را به نام مناسبتهای کذایی به حلقوم عده ای که هیچ سودی نه برای این کشور و نه برای اعتقادمان ندارند می ریزیم.
راستی تاریخ سراغ دارد علی (ع) حتا سالگرد وفات یا تولد پیامبر گرفته باشد؟! اگر دارید آدرسش را به ما بدهید. حالا ما خود روزها را بسنده نکرده ایم و “بنا به روایتی” هم! جمع بزنید ببینید چند روز می شود. من شخصا علایق صنفی عده ای برای رونق کار خودشان را علت و انگیزه اصلی در بسیاری از اینها می دانم وگرنه با اینهمه سالگردها تا کنون چه معرفت و آگاهی و شناختی از ائمه به مردم داده اند؟! و چه خدمتی به اسلام و شیعه راستین شده است؟!

من جواب دادم:

درود مجدد!
کاش بی کنایه و بدون پرده منظورتان را می گفتید، باشد بتوانم میان کارشناسی یک معضل و بغض های شخصی تمیز دهم!
اینکه فلان کار باید بشود و نمی شود بر می گردد به نوع نگاه ما و برخی فرهنگ های غلط که یا باید نگاه تغییر کند یا بی فرهنگی ها!
به راستی ما انقلابم ، تداوم آن و بخش عظیمی از دستاوردهایش را مدیون همین دست مراسم های مذهبی هستیم …
در رابطه با عده ای گمنام و … هم متوجه منظورتان نشدم زیرا کمتر سراغ دارم کسی را از مثلا اروپا برای برگزاری مراسم مذهبی به ایران دعوت کرده باشند!
از عزاداری امام علی (ع) و ائمه معصومین (ع) برای رسول الله (ص) و پدرانشان بسیار شنیده ایم و این جسارت بزرگی است که بگوییم امیر مومنان علی (ع) برای رحلت رسول اسلام عزاداری نکرده اند!!!
در رابطه با شادی هم شما را به خدا این اندک انگیزه های شادی را از مردم ما نگیرید…
کما اینکه بارها شنیده ایم این روایت را که: در شادی ما شاد و در غم ما غمناک باشید…پیوند مطلب: http://mouhajer.wordpress.com/2009/04/03/%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD-%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D9%85%D8%B5%D8%B1%D9%81-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1-%D9%85%D8%B0%D9%87%D8%A8%DB%8C/

——————————————————————————

در پاسخ “نامه به جناب فیلترباف” نوشتم:

اما نظر من در مورد حاجی، عمو یا … فیلترباف شما چیز دیگریه!
من معتقدم تا زمانی که مردم فرهنگ استفاده از ابزارهای نوین را ندارند باید این کنترل ها وجود داشته باشد.
تا امروز به کافی نت ها سر زده ای؟
یا سر زده رایانه برادر یا خواهر کوچکترت را چک کرده ای؟
یا خودت چقدر وقت و انرژی برای چت و چرت گذاشته ای؟
فکر کن فیلتری در کار نبود… آنوقت گذشته از کسات شدن بازار خاله فیلتر شکن های نامحترم! وقت بیشتری از من و داداش و خواهر کوچیکه شما برای شخم زدن ندیدنی هایی گرفته می شد که هنوز کسی ته آنها را پیدا نکرده است و دوست نماهای دشمن درون نامهربان که دائم در کمین اند هم مشکل کمتری برای به دام انداختم من و شما که نه! داداش و آبجی ما داشتند…
و از همه بدتر شما هم یک پست کمتر می داشتی…
خنده هایت بی فیلتر باد.

پیوند مطلب: http://vajgoon.blogfa.com/post-166.aspx

——————————————————————————

در پاسخ “مردم غیر قابل پیش بینی نیستند” نوشتم:

این اصلاح طلب طلبکار محترم انگار خودشان هم از رفتار مردم درس نگرفته اند!
و اما… این بیماری اجتماعی مزمن مخصوص به اصطلاح اصلاح طلبان نیست و ظاهرا در هر ستادی که وارد می شدیم نظرسازی رونق داشت و بر اساس همان نظرسازی ها همیشه صاحب ستاد اول و در برخی اوقات حتی دوم!!! بود.
من به رئیس ستاد یکی از آقایان در همین مورد گفتم: به فرض اینکه نظر سنجی در ستاد شما و بین مریدان برگزار شده باشد هم، کاندیدای شما دوم است! پس چاره ای بیاندیشید!…
اگر در نظر سنجی های آمریکا و غرب  تقلب می شود لااقل دعوا سر چند دهم درصد است نه ۹۹%! و معمولا این تقلب را به خورد اصل کاری ها نمی دهند…
خدا کند در این انتخابات خود فریبی کمتر دیده شود…

پاسخ مدیر وبلاگ :
سلام
من ندیده ام که اصولگرایان بعد از اینکه نظرسنجی شان غلط از آب در می آید، سخن خلاف اخلاق بگویند! نظر سنجی اشتباه یک بحث است و بد گفتن به مردم حرفی دیگر است. شما ببینید در هر انتخابات بعد از اینکه دوم خردادی ها شکست می خورند چه می گویند؟! بهترین حرفشان این است که مردم غیر قابل پیش بینی هستند؟ چرا؟ مگر مردم عقل و منطق ندارند که دفعتا به کسی رای دهند؟
این دوم خردادی هم در وبلاگش به همین موضوع اشاره داشته است که بنده نقلش را مناسب دیدم.

پیوند مطلب: http://namahramane.blogsky.com/1388/01/20/post-115

——————————————————————————

در پاسخ “گفتمان میرحسین؛ خاتمی محوری یا عوام فریبی؟!” نوشتم:

ظاهرا حامیان دروغین اصلاحات به جمله “مردم فراموش کارند” امید زیادی بسته اند در حالی که چهارسال زمان زیادی نیست برای اینکه مردم بتوانند سالهای فقر و بی عدالتی و آشوب را از یاد ببرند…
به راستی کچلان اصلاح طلب به کدام خدمت!!! خود دل خوش دارند؟…

پیوند مطلب: http://amaliat.blogfa.com/post-316.aspx

——————————————————————————

در پاسخ “تناقض، تشابه، آفساید” نوشتم:

سلام
خوب نوشته ای ولی محمود احمدی نژاد پیروز خواهد شد!
این پیام، مستتر در مقاله شماست…
از کلام اول تا انتها مشهود بود از مواضع و برنامه های دکتر بی اطلاعی و این ساختار شکننده اصلاح طلبان را نشان می دهد که به اصطلاح مشهور (!) خودم: کچلانی هستند به دنبال اصلاح دیگران!
انگار مرد غیر قابل پیش بینی ما، باز هم همه را غافلگیر خواهد کرد…
مدیر عامل یکی از بزرگترین شرکتهای تبلیغاتی آلمان وقتی دلیل آمدنش به ایران را از او جویا شدیم گفت:
“آمده ام چند ماهی بر روی رفتار رئیس جمهورتان تحقیق کنم تا راز استفاده تبلیغاتی فوری و رایگان از تمام توان رسانه های مخالف و کلام مخالفان صاحب نفوذ و قدرت را بفهمم… همین”
البته به اعتقاد من خواب خوب بهتر از بیداری آشفته است!
پس خوب بخواب عزیزم…

نویسنده مطلب فوف به وبلاگ من آمده و گفت:

سلام
خیلی خوشحالم که به وبلاگم سر زدی ، و خوشحال تر از اینکه جانب دارانه ننوشتم !!!!!!!!!!
به هر حال آقا ما سیاستمدار نیستیم.
کاشکی یادداشت مربوط به احمدی نژاد ( یک ، دو ، سه ، سگک کفشم رو ببند رو هم می خوندی و نظر می دادی .

من هم جواب دادم:

درود!
خواهش می کنم… ولی با خط دوم بدجوری موافقم!!! (اینکه سیاستمدار نیستی)
مطلب سگک کفش را هم خوندم ولی چون مافیایی صحبت کرده بودید باید مافیایی جواب بگیرید و چون من مافیا نیستم و با مافیاها هم ارتباط ندارم پس نمی تونم جواب مافیایی بدم… (کف کردی؟!)

پیوند مطلب: http://eastman.blogfa.com/post-17.aspx

——————————————————————————

درباره “درباره من” نوشتم:

سلام
انشاءالله موفق باشی دوشیزه…
ضمنا دعا می کنیم که عزیز دل ?? ساله شما هم اولا جای خود را به یک عزیز دل ??-?? ساله بده! دوما فاطی و عزیز دل فعلی را خدا هدایت کند…

نوشت: سلام.ممنون از دعای خیر شما.
ولی در فامیل ما نه دختر ها زود شوهر می کنند و نه پسر ها زود زن می گیرند.کلا فرهنگمون اینطوری نیست.بلوغ جسمی لزوما بلوغ فکری نمیاره.ولی می دونم که در خانواده های مذهبی رسمه که دختر را زیر ۲۰ سال ازدواج می کنند و پسر ها زیر ۲۳ سال.
من الان ۲۴ سالمه.توی نرم خانواده ما الان تازه وقت ازدواجمه.ترجیح می دم که با یه پسر ۲۷-۲۸ ساله به بالا ازدواج کنم که یکمی استقلال مالی داشته باشه،دوست ندارم پدرشوهر برای زندگیم تصمیم بگیره.
این دو تا را هم خدا جدا هدایت کنه.منکه دارم دیوانه می شم از دستشان.

نوشتم: از پاسخ کاملت ممنونم.
ضمنا این اصلا چیز بدی نیست که “به موقع” ازدواج کنی.
به شما توصیه می کنم به اولین خواستگاری که بیش از ?? درصد از و یژگی های مورد نظرت را داشت حتما پاسخ + بده…
سن مورد انتخابت هم سن کاملا مناسبی است و من به عنوان یک پسر شرط اسقلال را به شدت قبول دارم… سعی کن این دو ویژگی اصلی در پسر مورد نظر باشه، دیگه اصلا سخت نگیر…
خوشبخت باشی

پیوند مطلب: http://shinkhin.wordpress.com/about/#comment-600

——————————————————————————

در پاسخ “امروز در پارک ملت مشهد چه خبر بود ؟” نوشتم:

چند روز پیش مسیجی از مجاهدین خلق دریافت کردم که از من خواسته بودند در این راهپیمائی شرکت کنم…
چه خوب شد شرکت نکردم!
آخه وقتی منافق آدم رو تشویق به کاری کنه… عاقبت اون کار معلومه…

پیوند مطلب: http://shatot.wordpress.com/2008/06/27/park/#comment-2251

——————————————————————————

در پاسخ به مطلب “از بویینگ ۷۴۷ تا آنتونوف ۱۴۰” نوشتم:

مسلما خر خودمان بهتر از اسب دشمن است…
شاید همین بویینگ بود… نمی دانم… ولی آمریکائی ها یکی از همین اسب ها اجنبی را به تابوت مردم بی گناه کشورم تبدیل کردند ( http://www.sajed.ir/pe/content/view/3704/58 )…
حاضرم خر وطنی سوار شوم و اسب دشمن… هرگز.

پیوند مطلب: http://pachal.wordpress.com/2008/06/14/%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D9%88%DB%8C%DB%8C%D9%86%DA%AF-747-%D8%AA%D8%A7-%D8%A2%D9%86%D8%AA%D9%88%D9%86%D9%88%D9%81-140/#comment-43

——————————————————————————

در مورد تعطیلی روزنامه تهران امروز نوشته بود و من گفتم:

با سلام
متلک های شبانه روزی سایت ها و نشریات و مسابقه کاریکاتو کشیدن از رئیس جمهور رو در گل آقا دیدی؟
ظاهرا بدون آمار هم می توان فهمید که هیچ رئیس جمهوری به اندازه احمدی نژاد فحش نخورده…
روزنامه تهران امروز هم که می دانی، متعلق است به آقای قالیباف و صاحب امتیاز قانونیش سازمان تبلیغات اسلامیه و از مدتی قبل تذکر داده بودند که یا موضوع صاحب امتیاز را حل کنه یا بره تعطیلات…
اونا دیدن موضوع حل شدنی نیست، تیراژ هم که پائینه… ترجیح دادن برن تعطیلات و این تعطیلات چه بهتر که با سر و صدا باشه!
امیدوارم تیزبینانه تر مسائل را دنبال کنی…

پیوند مطلب: http://gajamoo2.wordpress.com/2008/06/22/roozname-tehran-emrooz-ax-ahamadi-nejad

——————————————————————————

در مورد شهید چمران نوشته بود، نظر دادم:

خدا این شهید بزرگوار را با انبیاء مشهور کند که مظلوم زیست و مظلوم رفت و هنوز هم مظلوم است و کسی از او بیشتر از نامش نمی داند …

پیوند مطلب: http://iranpars.wordpress.com/2008/06/20/%d8%b3%d8%a7%d9%84%d8%b1%d9%88%d8%b2-%d8%b4%d9%87%d8%a7%d8%af%d8%aa-%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%da%86%d9%85%d8%b1%d8%a7%d9%86-%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%85%db%8c%d8%a8%d8%a7%d8%af/

——————————————————————————

از من خواسته بود نظرم را درباره مطالبش بنویسم و من به مطلب “غریبگی” او اینگونه نظر دادم:

جالب بود.
فقط احساس کردم در بخش هائی از مطالبت مفهوم را پیش پای کلمات قربانی کردی!
سعی نکن موزون بنویسی…
فقط بنویس.
برای نوشتن بنویس!
برای دلت بنویس… بنویس… بنویس… مثل خودت بنویس.
راحت… آرام… و حتی ناموزون و البته هدفمند…
شاد باشی

پیوند مطلب: http://www.rpl.blogfa.com/post-16.aspx

——————————————————————————

در پاسخ به نظر سهیل رها به مطلب “شهید” نوشتم:

ممنون از نظرت

البته من صرفا منظورم شهادت در جنگ نبود.

شاید شنیده باشی روایات فراوانی را که می گوید: کسی که در حال کار برای معاش خانواده باشد و در همان حال بمیرد شهید است!؟

یا شبیه همین روایت درباره کسانی که در راه کسب علم می میرند.

و به قول شهید آوینی «شهدا مانده اند و زمان ما را با خود برده است.»

جالب اینجاست که دین اسلام شهدای جنگ را پیروزان جهاد اصغر (کوچک) می داند! در حالی که جهاد اکبر (بزرگ) سالم زندگی کردن و سالم مردن است!!! (قدری به این مطلب فکر کن… ;))

شاد و خندان باشی، سهیل

پیوند مطلب و نظرات: http://ramim.wordpress.com/2008/05/31/shahid/

——————————————————————————

درپاسخ به مطلب “ما یک مشت جوان فلان فلان شده” نوشتم:

دکتر و مظلومیت هایش | ۱۳۸۷/۳/۱۱

این بحث شما را به شدت قبول دارم.
متاسفانه فاصله خواص جامعه ما با مردم بسیار زیاد است.
کافی است یک روز به پیشخوان کیوسک های مطبوعاتی توجه کنی…
جالب است!
مرد اولین ها! باز هم برای اولین بار موفق شده است چپ و راست و دوغ و ماست را با هم متحد کند…
شاید تا قبل از این سابقه ای نیابی که همشهری و جام جم و آفتاب یزد و اعتماد و اعتماد ملی و … همه متحدا یک هدف را دنبال کنند: حمله به محمود احمدی نژاد
و گویا از نخستین روزهای امسال این حملات شدت بیشتری گرفته است. (البته طبیعی است!)
آقای قالیباف هم با نشریات همشهری و همشهری جوان و باقی همشهری های زنجیره ای! رسما و با تهران امروز و رادیو جوان و دوهفته نامه رویش و … به صورت غیر رسمی یک سازمان هماهنگ دولت کوبی راه انداخته است و این کار ایشان بیشتر شبیه انتقام است تا نقد و انتقاد…
آقای حداد هم که نمکدان را بلافاصله بعد از خوردن نمک آن شکست!
همه می دانیم دو گروه اصلی انتخابات یعنی اصلاح طلبان با نام یاران خاتمی و جبهه متحد اصول گرایان با عکس دکتر و عنوان حامیان دولت با هم رقابت کردند و همین امر باعث پیروزی یکی و شکست دیگری شد…
فقط شما را به یک جمله دعوت می کنم:
ان الله مع الصابرین
و به راستی که خدا با صبر کنندگان است.
راستی بین دوستان بلاگریم از نظر طرز فکر به هیچکدام به اندازه جنابعالی احساس نزدیکی اندیشه نمی کنم و از این بابت خوشحالم…
شاد و سلامت باشید

پیوند مطلب: http://jornalism.pib.ir/74653/%D9%85%D8%A7+%D9%8A%DA%A9+%D9%85%D8%B4%D8%AA+%D9%81%D9%84%D8%A7%D9%86+%D9%88%D9%81%D9%84%D8%A7%D9%86+%D8%B4%D8%AF%D9%87+%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%8A%D9%85%21%21%21.html

——————————————————————————

درپاسخ به مطلب “سرزمین محبوب من” نوشتم:

شاید یکی دیگه از دلایلش هم این باشه که ما ایرانی ها در جایگاه اولین کسانی که موسیقی را به نت در آوردیم و همچنین به دلیل روح لطیفی که ذاتا داریم و نشانه آن دلسوزیمان برای مظلومان است با ترانه هائی که تلفیقی از مفهوم و آهنگ و صدای خوب باشد بیشتر ارتباط برقرار می کنیم و یکی از ویژگی های این ترانه آرامش بخش بودن آن است.
البته من با ترانه “وطن” عصار احساس غرور می کنم:
ای وطن ای مادر تاریخ ساز
ای مرا بر خاک تو روی نیاز
ای کویر تو بهشت جان من
عشق جاویدان من ایران من
ای ز تو هستی گرفته ریشه ام
نیست جز اندیشه ات اندیشه ام
آرشی داری به تیر انداختن
دست بهرامی به شیر انداختن
کاوه آهنگری ضحاک کش
پتک دشمن افکنی ناپاک کش
رخشی و رستم بر او پا در رکاب
تا نبیند دشمنت هرگز به خواب
مرزداران دلیرت جان به کف
سرفرازن سپاهت صف به صف
خون به دل کردند دشت ونهر را
بازگرداندند خرمشهر را
ای وطن ای مادر ایران من
مادر اجداد و فرزندان من
خانه من بانه من توس من
هر وجب از خاک تو ناموس من
ای دریغ از تو که ویران بینمت
بیشه را خالی ز شیران بینمت
خاک تو گر نیست جان من مباد
زنده در این بوم و بر یک تن مباد
وطن یعنی همه آب و همه خاک
وطن یعنی همه عشق و همه پاک
به گاه شیر خواری گاهواره
به دور درد پیری عین چاره
وطن یعنی پدر مادر نیاکان
به خون و خاک بستن عهد و پیمان
وطن یعنی هویت اصل ریشه
سر آغاز و سر انجام و همیشه
ستیغ و صخره و دریا و هامون
ارس زاینده رود اروند کارون
وطن یعنی سرای ترک تا پارس
وطن یعنی خلیج تا ابد فارس
وطن یعنی دو دست از جان کشیدن
به تنگستان و دشتستان رسیدن
زمین شستن ز استبداد و از کین
به خون گرم در گرمابه فین
وطن یعنی اذان عشق گفتن
وطن یعنی غبار از عشق رفتن
وطن یعنی هدف یعنی شهامت
وطن یعنی شرف یعنی شهادت
وطن یعنی گذشته حال فردا
تمام سهم یک ملت ز دنیا
وطن یعنی چه آباد و چه ویران
وطن یعنی همین جا یعنی ایران
وطن یعنی رهایی ز آتش و خون
خروش کاوه و خشم فریدون
وطن یعنی زبان حال سیمرغ
حدیث جان زال و بال سیمرغ
سپاه جان به خوزستان کشیدن
شهادت را به جان ارزان خریدن
نماز خون به خونین شهر خواندن
مهاجم را ز خرمشهر راندن
وطن یعنی اذان عشق گفتن
وطن یعنی غبار از عشق رفتن
وطن یعنی هدف یعنی شهامت
وطن یعنی شرف یعنی شهادت
وطن یعنی گذشته حال فردا
تمام سهم یک ملت ز دنیا
وطن یعنی چه آباد و چه ویران
وطن یعنی همین جا یعنی… ایران…

پیوند مطلب: http://as-sadeghi.blogfa.com/post-68.aspx

——————————————————————————

درپاسخ به مطلب “چهار شنبه ۱ خرداد ۸۷” وبلاگ “نوشته های من” نوشتم:

فکر می کنم فعالیت مدام و بدون استراحت شما یک خستگی مزمن را در بدنتان باقی گذاشته…
معمولا این نوع خستگی ها با خواب هم بر طرف نمی شوند که بیشتر هم می شوند.
– به شما توصیه می کنم با آقا فرهاد چند روزی را به سفر شمال یا یک جای آرام و خوش آب و هوا بروید…
– البته حجامت، ماساژ، کوهنوردی و شنا هم می تواند خیلی به شما کمک کند…
– حداقل هر روز یک بار حمام کنید و چند دقیقه زیر آب سرد بمانید…
– ضمنا هرگز سفر را سخت نگیرید.
– خواهشا از تمارض به شدت پرهیز کنید.
– حتی اگر احساس بی حالی می کنید از جمع فاصله نگیرید و سعی کنید شنگول باشید!
– برای خانه بیشتر وقت بگذارید… زمان زود می گذرد و بعدها حسرت این روزها را خواهید خورد.
انشاءالله خبرهای خوش شادی از شما بشنوم
لبهایتان همیشه خندان باد

پیوند مطلب: http://www.nagofteha64.blogfa.com/post-27.aspx

——————————————————————————

درپاسخ به مطلب “وحدت اسلامی؟!!!” وبلاگ “نقطه صفر” نوشتم:

اصل وجودی شیعه گویا بر مظلومیت پایه گذاری شده است.
از امیر المومنین (ع) گرفته تا فرزندانشان (ع)…
بعضی اوقات با خودم می اندیشم اگر بحث خونخواهی باشد آنان از من و شما به مراتب قوی تر بودند… و هستند…
نمی دانم حرف های چند روز پیش سعود الفیصل را در اتحادیه عرب در سایت تابناک خواندی یا نه…!؟
آنها دارند می ترکند… و قائدتا همین مزخرف گویی ها هم نشان از همین مساله است…
آرام باش و دستان ظالم کش پروردگارت را ببین که چه زیبا مکر آنان را به خودشان برمی گرداند… آرام باش… همین.

پیوند مطلب: http://www.noqteh.ir/post-175.aspx

——————————————————————————

درپاسخ به مطلب “این جوانان قدیس” وبلاگ “علیرضا شیرازی” نوشتم:

اگه اجازه بدی من یه دسته دیگر به دسته ها اضافه کنم:

۵٫عاقل ها! این گروه اصولا انسانهائی کم توقع و پر کار هستند که معمولا چشمشان به دست هیچکس جز خودشان نیست! و از نداشتن خانه و ماشین و کوفت و زهر مار به آدم و عالم بد و بیراه نمی گویند و مسئولیت بی عرضگی خودشان را به دوش این و آن نمی اندازند. اینان در زندگی خود برنامه دارند و هرگز از ازدواج برای خود لولوخورخوره نمی سازند. این گروه به راحتی مسائل عاطفی، جنسی و … خود را در چارچوب قوائد شرع و عرف بر طرف کرده و منطقا نیازی به باکره ماندن هم ندارند و می توان گفت به واقع خوش به حال اینان است!

– مطلبت به لحاظ موضوع جالب است اما یه کم زاویه دیدت را تغییر بدی به نتایج بهتری می رسی…

پیوند مطلب: http://shirazi.blogfa.com/post-184.aspx

——————————————————————————

در پاسخ مطلب “تا اطلاع ثانوی فاتحه!” به قلم آقای “احمد کارگر” که نامش در میان کشته شدگان درگیری های پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری است! نوشتم:

درود بر خار چشم عزیز!
با توجه به اینکه در ایام ماه مبارک رمضان به سر می بریم چند آیه به نظرم مناسب به حال شما آمد:
و چون تو با آنان که همراه تواند بر کشتى نشستى بگو ستایش خدایى را که ما را از [چنگ] گروه ظالمان رهانید (مومنون , ۲۸)
ظالمان رستگار نمى‏شوند (قصص , ۳۷)
در حقیقت‏ خداست که کسانى را که در گورهایند برمى ‏انگیزد (حج , ۷)!
[آنها] رستاخیز را دروغ خواندند و براى هر کس که رستاخیز را دروغ خواند آتش سوزان آماده کرده‏ایم (فرقان – ۱۱)
[خواست مردم را] از راه خدا گمراه کند! در این دنیا براى او رسوایى است و در روز رستاخیز او را عذاب آتش سوزان مى‏چشانیم (حج – ۹)
زنده بمان که آیتی باشی برای رسوایی دروغگویان و بدان حکمتی دارد این برگزیده شدن… بدرود/.

پیوند مطلب:  http://ahmadak.blogfa.com/post-111.aspx

——————————————————————————

8 Replies to “پاسخ به عقاید”

    1. درود بر پرسشگر بی تقوا!
      شما از کجا انقدر مطمئن حرف می زنید؟
      آیا برای اتهامی که می زنید دلیل یا مدرکی هم دارید یا چون مدعیان این روزها دروغگویی را به عنوان یک ارزش پذیرفته اید؟!
      آیا نقل خاطره را در همه جا ریا می دانید؟ یا در مواردی چون خاطره گویی های امثال دجال موسوی و کروبی در مناظره ها استثناء قائل می شوید؟
      پرسشگریتان توام با تقوا باد؛ بدرود/.

    1. Hello my dear vigrx
      I use beautiful article on Plato.
      We Muslims and Shiite hegemony to Imam Hussein (which he Hello Wind) have.
      He and his family in a brutal 1400 years ago in Iraq to the enemies of God were killed.
      He advised his followers have been many.
      One of their recommendations is:
      Which is the most generous people who give a person hope to have him.
      Happy and aware; Goodbye /.

  1. سوالی که از کارشناس محترم داشتم با توجه به تحولات سیاسی روز دنیا ، چرا وقتی قورباغه ابوعطا می خواند اب سربالا می رود ؟
    مسئله ی دوم این هست که ایا شما آهنگ این شاه بیت را می دانید ؟
    بخوانید تا بگوشیم

    1. درود بر مهدی فریور اصل عزیز
      با تشکر از این سوال بجای شما!
      … و اما همانگونه که در ماجراهای اخیر شاهد بودیم، هرچه قورباغه ها ابوعطا خواندند هیچ آبی سربالا نرفت…
      در رابطه با مسئله دوم هم باید بگویم: می خوانیم ولی از گوشیدن شما کمتر خبری ست!!! بدرود/.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *