کیلومترها، از آسمان، به شوقِ بوسیدنِ تو آمده است و تو بی رحمانه، با چترت، بوسه اش را رد می کنی؟ قطره امیدوار بخار می […]
خوشگل!
خوشگل بود، دوستش داشتم، کشتمش! این استدلال من و توست؛ بعد از چیدن یک گل.
بوسه به مرگ
لبش را می مکید با ولع و چه می بوسید قاتلش را! سیگاری آیا عاقل است؟
شهید
خیسی خاک را خدا هم حس کرد و ندائی آمد: از سجده بر خاک به افلاک بیا، که پذیرفته شدی. خوشا به حالش؛ شهید شد…